به گزارش سارنیا به نقل از پول نیوز، بار دیگر در آستانه آزمون بزرگ دیگری قرار داریم. چهار سال از عمر مجلس یازدهم گذشته و باید افرادی را برای حضور در عرصه قانونگذاری کشور برگزینیم. این افراد میتوانند از بین نمایندگان کنونی مجلس یا از بین نامزدهای جدید باشند که این مهم در قالب انتخابات صورت میگیرد. انتخابات با دو محور اصلی شکل میگیرد، کسانی که برای خدمت به مردم و تکیه بر صندلیهای سبز بهارستان وارد عرصه شدهاند و مردمی که قرار است از بین نامزدها بهترینها را برگزینند.
فرصت تبلیغاتی
اکنون یک هفته فرصت تعیین شده تا کاندیداها به تبلیغ و معرفی خود بپردازند. این یک هفته میتواند بسیار سرنوشت ساز باشد، زیرا مردم برای آنکه بدانند قرار است به چه کسانی رای بدهند، باید از سابقه آنان باخبر شوند و برنامههایشان را برای بهبود شرایط بدانند.
شرایط بحرانی
در شرایطی در آستانه انتخابات قرار داریم که تورم و گرانی کمر مردم به ویژه دهکهای پایین جامعه را خم و تحمل شرایط را برای آنان نه تنها سخت، بلکه طاقت فرسا کرده است. واقعیت این است که هیچ نظارت و کنترلی بر بازار صورت نمیگیرد و اطمینانی بر ثبات قیمتها وجود ندارد. باور مردم بر این است که قیمتها هر لحظه بالا میرود و برای آنکه جلوی بیارزش شدن روزافزون پول ملی را بگیرند، باید در اولین فرصت ریال خود را تبدیل به هر کالای دیگری کنند.
حالت انتحاری برای اقتصاد
این شرایط به هیچ عنوان برای تولید، سرمایهگذاری و کشور مناسب نیست، زیرا مردم بیش از آنکه در اندیشه منافع ملی باشند، به فکر حفظ منافع شخصی هستند که خطرناکترین شرایط برای حکومت و نظام است، چرا که تغییرات سوال برانگیزی در رویکرد و رفتار مردم بروز کرده و مردمی که از ابتدای انقلاب، از جان و مالشان برای پیروزی و استمرار انقلاب مایه گذاشتند، اکنون منافع ملی را به منافع شخصی ترجیح میدهند. البته مردم این حق مسلم را دارند که جلوی بیارزش شدن پول خود را بگیرند، اما سوال اینجاست که حق دارند دست به خریدهایی بزنند که حالت انتحاری برای اقتصاد دارد.
مدیریت بحران
بحران گرانی و ناتوانی دولت در کنترل تورم، شرایطی است که قرار است مجلس دوازدهم آن را مدیریت کند. اکنون یک هفته برای برگزاری انتخابات فرصت باقیست و کاندیداها میتوانند خود و توانمندی خود را در قالب تبلیغات انتخاباتی به مردم عرضه کنند. اما آنچه تحت عنوان تبلیغات انتخاباتی مطرح میشود، باید به نوعی باشد که از یک سو مردم را در انتخاب هدایت کند و از سوی دیگر تاثیرات مخربی بر جای نگذارد.
تبلیغات سالم منطبق بر اصول
یک روش تبلیغات، تبلیغات سالم منطبق بر اصول است. بدین معنا که نامزد انتخابات، فقط به معرفی خود میپردازد، برنامههای خود را مطرح میکند، برای حل مشکلات راهکار میدهد و برای اجرایی کردن این راهکارها، سیاست گذاری میکند. او در قالب شرایط موجود، پیش بینی میکند که چگونه میتوان مشکلات را مدیریت کرد و برای تحقق این مهم، چه هماهنگیها و ابزارهایی لازم است و چه کسانی باید در این عرصه ورود کنند. این بهترین رویکرد تبلیغات انتخاباتی است، زیرا مردم یک نامزد انتخاباتی را بر اساس توانمندی و برنامههایش میشناسند.
خودنمایی با تخریب دیگران
روش دوم تخریب رقبای انتخاباتی برای خودنمایی است. واقعیت تاسف باری که سالهاست کشور را آزار میدهد، سومدیریت، ناهماهنگی، بیبرنامگی و… در اوج است. این واقعیت تاسف بار، امری بدیهی است که هرگز نمیتوان آن را انکار کرد. اما سوال اینجاست که برای گرفتن رای از مردم، بهتر است توانمندیهای خود را ارائه کنیم، یا به تخریب عملکرد ضعیف مسوولان، دولتمردان و نمایندگان مجلس یازدهم بپردازیم. اینکه در قالب یک منتقد تمام عیار ظاهر شویم، گرهی از مشکلات باز نمیکند. گرانی، تورم، سومدیریت، بازار رها شده و بسیاری چالشهای دیگر که به بحران تبدیل شده، واقعیتهایی تاسف بار و نگران کننده ای است که هر چند مشکل اصلی کشور است، اما سوار شدن بر موج آنها چاره ساز نیست.
نیازمند افرادی توانمند
حقیقت این است که برای مجلس دوازدهم به افرادی نیاز داریم که بتوانند بحرانها را مدیریت کنند. سالهاست افراد بسیاری با ژست انتقاد و سواستفاده از بازی تخریب دیگران، از مردم رای گرفتهاند، اما پس از آنکه رییس جمهور، نماینده مجلس، عضو شورای شهر یا… شدهاند، رویکرد انتقادی را به رویکرد چشم پوشی از مشکلات و توجیه شرایط تغییر داده و نام آن را تعامل گذاشتهاند.
چالش اخلاق یا بی اخلاقی
اکنون در آستانه تبلیغات انتخابات با دو چالش اخلاق و بیاخلاقی هستیم. اخلاق بدین معنا که از توانمندیهای خود بگوییم، برنامه ارائه دهیم، راهکار پیش پای مسوولان بگذاریم و ابزار اجرایی آن را پیشبینی و پیشنهاد کنیم، بی اخلاقی بدان معنا که به همه چیز بتازیم، همگان را زیر سوال ببریم و آنقدر در این مسیر گام برداریم که به رتبههای خطرناکی در بیاخلاقی برسیم.
وظیفه مردم در آزمون دوازدهم
آنچه از مردم انتظار میرود، بررسی برنامهها، پیشنهادات و راهکارهای منطقی و عملی مطرح شده از سوی نامزدهاست. اگر قرار است در این یک هفته نامزدها را بشناسیم و به آنها اعتماد کنیم، نباید در دام بازیهای آنان گرفتار شویم. اگر کاندیدایی پیشنهادی میدهد تا آرای مردم را به سبد خود بریزد، بسادگی گول وعدههای غیر عملیاتی را نخوریم. تجربه ثابت کرده آنهایی که وعدههای بزرگ میدهند، مصداق بارزی هستند برای اثبات “سنگ بزرگ علامت نظر نزدن است”؛ بنابراین آنهایی که وعدههای بزرگ بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و سیاسی کشور میدهند، قابل اعتماد نیستند، همانطور که نباید به هجمهها و انتقادهای غیر منصفانه توجه کنیم. از مردم به عنوان تعیین کننده اصلی در عرصه انتخابات انتظار میرود، نظارهگری دقیق و تصمیم گیری منصف باشند.
دکتر زهرا نظری مهر / حقوقدان