نتایج برخی تحقیقات در مورد مهاجرتهای بینالمللی بیانگر افزایش ۲۵ درصدی نرخ مهاجرت در جهان بوده که چهره اصلی آن به سمت زنانه شدن پیش رفته است. طبق آمارهای بینالمللی نزدیک به ۵۰ درصد از مهاجران را زنان تشکیل میدهند و عواملی همچون کسب درآمد بیشتر، آگاهی از تبعیض جنسیتی در محیط کار و تحقق برابری جنسیتی در آن نقش داشته است.
اگر تا پیش از این مهاجرت امری مردانه شناخته میشد، در چند دهه اخیر در اثر تغییر و تحولات جوامع شاهد تغییر الگوی مهاجرت به زنانه شدن مهاجرت هستیم. یکی از عوامل بسیار مهمی که در میل به مهاجرت زنان تاثیر دارد، افزایش سطح تحصیلات است.
به عبارتی افزایش سطح تحصیلات و به تبع آن میل به تحرک اجتماعی در بین زنان منجر به تحرکات مکانی و مهاجرتی بیشتر آنها شده است، به طوری که سهم جمعیت زنان در هر دو نوع مهاجرت داخلی و بین المللی افزایش چشمگیری داشته است.
در واقع اگر در گذشته، مردان تامینکننده درآمد و معاش خانواده بودند و از این رو عهدهدار مشاغلی در بیرون بودند و وظیفه زنان تنها به فرزندآوری و فعالیتهای درون خانه محدود میشد، امروزه این تعهدات نقشی تغییر کرده و دیگر زنان خود را به وظایف سنتی محدود نمیدانند.
افزایش تحصیلات و تغییر در باورها و نگرشهای زنان سبب شده تعاریف آنها در رابطه با نقششان در اجتماع تغییر کند و برای دستیابی به موقعیت اقتصادی و اجتماعی بهتر، بیشتر تلاش کنند که از این رو یکی از راهبردهای آنها برای تحقق امیال و آرزوهایشان مهاجرت و یا به اصطلاح جمعیتشناسان و جامعهشناسان تحرک مکانی است.
در این زمینه «بیژن خواجه نوری و علی شریفی» در مطالعهای با عنوان «مروری بر زمینهها، انواع و پیامدهای مهاجرت بینالمللی زنان» پدیده زنانه شدن مهاجرت را از زوایای مختلف مورد بحث و بررسی قرار دادهاند که چکیده ای از آن میخوانیم.
طبق گزارش بخش اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۰ تعداد مهاجران زن در جهان از ۹۵ میلیون نفر در سال ۲۰۰۰ به ۱۳۵ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ رسیده استروند صعودی مهاجرت بینالمللی زنان
طبق دادههای سازمان جهانی مهاجرت، تعداد مهاجران بینالمللی یعنی افرادی که در کشوری غیر از کشور محل تولد خود ساکن بودهاند از ۱۷۴ میلیون نفر در سال ۱۹۹۵ به ۲۷۲ میلیون نفر در سال ۲۰۱۹ رسیده است. این یعنی جمعیت مهاجران بینالمللی طی ۲۵ سال گذشته با ۲۵ درصد افزایش از ۲.۸ درصد به ۳.۵ درصد جمعیت جهان رسیده است.
همچنین دادههای آماری سالهای مختلف همگی گواهی بر زنانه شدن مهاجرت و تشدید این موضوع خصوصا در سالهای اخیر است. برای مثال بر اساس گزارش بخش اقتصادی اجتماعی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۲۰ تعداد مهاجران زن در جهان از ۹۵ میلیون نفر در سال ۲۰۰۰ به ۱۳۵ میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ رسیده که نشان از روند صعودی مهاجرت زنان در طی سالهای مختلف است.
سهم زنان از مهاجرتهای بینالمللی در مناطق جغرافیایی مختلف
سهم زنان از مهاجرت بینالمللی با توجه به مناطق جغرافیایی با تنوع زیادی رو به روست. به طوری که در سال ۲۰۲۰ در اروپا سهم مهاجران زن به ۵۱.۶ و در آمریکای شمالی به ۵۱.۸ درصد رسیده است. از دلایل سهم داشتن بیشتر زنان مهاجر در این منطقه از جهان را میتوان حضور مهاجران سالمندتر و امید به زندگی بالاتر زنان نسبت به مردان برشمرد.
در قاره اقیانوسیه درصد مهاجران بینالمللی زن ۵۰.۵ درصد و در آسیا به ۴۱.۸ درصد رسیده است. در آفریقا نیز در میانه سال ۲۰۲۰، نسبت زنان مهاجر از کشورهای مختلف جهان کمتر از مردان بوده یعنی ۴۷.۱ درصد و این نسبت در آمریکای لاتین و کارائیب در میانه سال ۲۰۲۰ برابر با ۴۹.۵ درصد بوده است.
عوامل مهاجرت زنان
به طور کلی میتوان آگاهی زنان از حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود و مقایسه بهرهمندیشان از این حقوق با بهرهمندی دیگر همنوعان در جامعه جهانی و تمنای زندگی بهتر، فرار از تبعیضهای جنسیتی و هنجارهای جنسیتی کنترلگر زنان، افزایش تقاضا برای نیروی کار ارزان زنان و فرمانبر در سطح بینالملل و امکان اشتغال در کارهایی که به طور اجتماعی در جوامع مبدا برای آنها محدودیت وجود دارد را از عوامل تاثیرگذار بر مهاجرت زنان دانست.
انواع مهاجرت بینالمللی زنان
مهاجرتهای بینالمللی در شکلهای مختلفی روی میدهد. برای مثال میتوانند موقتی یا دائمی و یا رفت و برگشتی باشند. این مهاجرتها مانند مهاجرت برای کار، تحصیل یا ازدواج میتوانند دلخواه باشند و یا مانند آورگان جنگی یا قاچاق انسان اجباری و غیرداوطلبانه باشند. در شکل زیر انواع مهاجرت ترسیم شده است.
مهاجرت برای کار
زنان مهاجر جویای کار را میتوان به دو دسته ماهر و غیرماهر تقسیم کرد. بیشتر مهاجران غیرماهر در بخش کارهای خانگی مشغول به کار میشوند. در کشورهای توسعه یافته در پنجاه سال اخیر تعداد زنانی که به بازارهای کار مراقبتی و خانگی وارد شدهاند رشد فزایندهای داشته است. میتوان سالخوردگی جمعیت و کاهش خدمات اجتماعی به مردم این کشورها را از جمله دلایل نیاز این کشورها به نیروی کار در بخش خانگی برشمرد.
طبق گزارش سازمان جهانی کار در سال ۲۰۱۵ و همچنین گزارش بخش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، ۷۳.۴ درصد از خدمتکاران خانگی بین المللی را زنان و دختران تشکیل دادهاند طبق گزارش سازمان جهانی کار در سال ۲۰۱۵ و همچنین گزارش بخش کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل، ۷۳.۴ درصد از خدمتکاران خانگی بین المللی را زنان و دختران تشکیل دادهاندو از میان کشورهای مختلف، آسیای جنوب شرقی و اقیانوسیه با ۲۴ درصد، در مراتب بعد اروپای شمالی، اروپای جنوبی و اروپای غربی با۲۲.۱ درصد و دولتهای عربی نیز با ۱۹ درصد پذیرای کارگران مهاجر زن خانگی هستند.
از طرفی زنان و دختران مهاجر ماهر نیز مایل هستند در بخشهایی مانند آموزش، سلامت، مددکاری اجتماعی و پرستاری مشغول به کار شوند. برای مثال در سال ۲۰۱۲ در بریتانیا، ۲۲ درصد از پرستاران و ۳۵ درصد از پزشکان در خارج متولد شده بودند.
به طور کلی مهاجرت به کشورهای ثروتمندتر میتواند برای زنان فرصتهای شغلی بهتر، فرصتهای بهتر برای کسب مهارتهای سطح بالاتر فراهم کند و سبب شود کیفیت زندگی مهاجران و خانوادههایشان افزایش یابد و اگر به به خانهشان در کشور مبدا برگردند مهارتهایشان را به آنجا انتقال دهند.
با این حال برخی موانع مانند موانع اقامتی و ضعف در مهارت زبانی( زبان کشورهای مقصد) میتواند منجر به نادیدهگرفته شدن شایستگیها و تجاربی از نوع تبعیضهای نژادی و فرهنگی، موانع اداری، انزوای اجتماعی و همچنین نبود مشارکت سیاسی در جامعه مقصد شود.
مهاجرت برای ازدواج
در طول تاریخ زنان برای ازدواج یا حفظ خانواده و به تبعیت از شوهرانشان مهاجرت میکردهاند. اگرچه مردان نیز ممکن است به تبعیت از همسرانشان مهاجرت کنند ولی تعداد زنانی که این نوع مهاجرت را برمیگزینند بیشتر است.
فرار مغزها
همانند مردان، مهاجرت زنان تحصیلکرده و با مهارت نیز نمایانگر از دست رفتن سرمایههای علمی و آموزشی کشورهای مبدا و همچنین نقصان در سهم آنها در رفاه بالقوه جوامعشان است. هنگامی که تعداد قابل توجهی از شهروندان تحصیل کرده کشور خود را ترک کنند، معمولا ازاین رخداد با عنوان فرار مغزها یاد میشود که حاصل آن، از دست رفتن سرمایه انسانی کشور و در بلند مدت نیز باعث کاهش رشد تولید ناخالص آن کشور میشود. گرچه هیچ سیستم بینالمللی برای ثبت این نوع از مهاجرتها وجود ندارد، اما تحقیقات تجربی نشان میدهند که تعداد مهاجران افراد با مهارت از کشورهای در حال توسعه به کشورهای توسعه یافته در سالهای اخیر افزایش یافته است.
مهاجرتهای اجباری زنان و دختران
آوارگان و پناهندگان
گاهی علت مهاجرت بینالمللی زنان از نوع اجباری و به دلایلی از قبیل جنگ است. اگر چه ممکن است این زنان پس از مدتی و از طریق ماده (۱) کنوانسیون ۱۹۵۱ پناهنده برخی از کشورها شوند، اما در همین مدت ممکن است با چالشها و مشکلات بسیاری نظیر خشونتهای جسمی و جنسی نیز رو به رو باشند.
قاچاق انسان
قاچاقچیان انسانی معمولا قربانیان خود را به طرق مختلفی به دام می اندازند. ممکن است زنان جوان در کشوری دزدیده شوند و به اجبار به کشور دیگری منتقل شوند. در مواردی قاچاقچیان ممکن است قربانیان خود را با وعده های شغلی مناسب برای خدمتکاری و یا مدل مدل در کشورهای دیگر فریب داده و به مهاجرتهای خارجی کنند. اما بیشتر افراد قاچاق شده بینالمللی زنان فقیر کشورهای در حال توسعه هستند که به دنبال معیشت و تحرک اجتماعی اقتصادی صعودی هستند.
بسیاری از این قربانیان از آشفتگی روانی رنج میبرند و در معرض بیماریهای مقاربتی از جمله ایدز قرار دارند. از دسترسی به مراقبتهای بهداشتی محرومند و گاهی آنهایی که بیمار میشوند، کشته میشوند.
جمعبندی
امروزه زنان نیمی از جمعیت مهاجران بینالمللی در سطح جهانی را تشکیل میدهند. در عصر جهانی شدن که از ویژگیهای آن کمرنگ شدن مرزهای ملی و تسهیل تبادل اطلاعات و منابع انسانی است، زنان با آگاهی از حقوق اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود و مقایسه بهرهمندیشان از این حقوق با بهرهمندی دیگر همنوعان در جامعه جهانی پا به پای مردان و برای اهداف شخصی یا حمایت از خانوادههایشان اقدام به مهاجرت میکنند.
اگرجه مهاجرت زنان میتواند دستاوردهایی نظیر امکان تجربه ارتقا و برابری جنسیتی، افزایش قدرت تصمیمگیری، ارتقای موقعیت اجتماعی و تعدیل چرخه قدرت در خانوادهها را به همراه آورد، اما با این حال قطعا با مخاطرات و پیامدهایی از قبیل تجربه تبعیض جنسیتی در بازار کار، قرار گرفتن در معرض تعرض کلامی، جسمی و حتی جنسی در مسیر جابجایی و حتی مقصد، استثمار، آزار و حتی تجارت جنسی همراه است که توجه به این ابعاد میتواند هم سبب شود خود زنان برای مهاجرت تصمیمگیری درستی داشته باشند و هم کشورهای مبدا و مقصد راهبردها و سیاستهای مناسبی به منظور جلوگیری از وقوع پیامدهای سوء تعبیه کنند.